
ویژگی های مدیر موفق چیست؟
فهرست مطالب
میخواهید بدانید چه چیزی باعث میشود یک نفر تبدیل به یک مدیر موفق و درجه یک شود و هر ساله موفقیتهای بیشتری را برای تجارت خود به ارمغان بیاورد؟ اگر به فکر راه انداختن یک کسب و کار هستید و یا در رشتههای مدیریتی یا دیگر رشتههای مرتبط تحصیل میکنید باید این سوال را هر چند وقت یک بار از خودتان بپرسید و برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق سخت تلاش کنید.
اهمیتی ندارد که درباره چه صنعتی صحبت میکنیم؛ یکی از مهمترین المانهای موفقیت برای کسب و کارهای در حال رشد، این است که همه آنها رهبران خوبی دارند. اگر داستان بزرگترین برندهای چندملیتی و استارتآپهای موفق را مطالعه کنید متوجه میشوید که همه آنها صاحبان، رؤسای هیئت مدیره، مسئولان دپارتمان، اعضای هیئت مدیره و مدیرانی داشتند که به دلیل تواناییهای بالای مدیریتیشان مورد احترام کارمندان، مردم و حتی رقبایشان قرار گرفتند.
اما تبدیل شدن به یک مدیر موفق یک شبه به دست نمی آید. از طرفی صرفا انتصاب به عنوان مدیر یک تیم یا مجموعه، از شما یک رهبر خوب نمی سازد.
هر چند که ویژگیهای متعدد و مشترک زیادی بین اکثر مدیران موفق وجود دارد، ولی به نظر میرسد برخی خصوصیات منحصر به فرد هستند که موفقترینها را از بقیه آنها متفاوت میسازند. در ادامه برخی از این ویژگی ها را معرفی میکنیم.
1- مهارت برقراری روابط اجتماعی
یکی از اولین مهارتهایی که شما باید به عنوان یک رهبر داشته باشید، امکان برقراری رابطه موثر با دیگران است.
وقتی شما یک کسب و کار را شروع میکنید، وظیفهتان فقط رسیدن به آرزوها و اهداف بیزینستان نیست. اینها چیزهایی است که کارمندانتان هم در حال تلاش برای آن هستند. شما علاوه بر این موارد باید بتوانید به نیروهای خود انگیزه و شور تزریق کنید، سرمایهگذاران احتمالی را قانع کنید، با شرکا، خبرنگاران و مشتریان رابطه مثبتی برقرار کنید و همچنین آماده هزینه کردن زمان، سرمایه، انرژی، علاقه و اشتیاق خود نیز باشید.
مهم است که بتوانید در هر دو حالت شفاهی و نوشتاری با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید. استفاده کردن از زبان بدن میتواند در تبدیل کردن شما به یک فرد اجتماعی موفق، کمک شایانی بکند.
مضاف بر اینکه باید این حس را به تیم خود منتقل کنید که صدای آنها شنیده میشود و حرفهایشان درک میشود. شما برای رسیدن به موفقیت باید بتوانید شنونده نظرات، انتقادات و افکار دیگران باشید و باید بتوانید با همه افراد اعم از سالخورده و جوان، زن و مرد و با هر پیشینهای ارتباط مناسبی برقرار کنید.
2- تعهد و انگیزه
قبل از اینکه کسب و کاری را شروع کنید یا حتی اگر آن را شروع کردهاید و در حال رهبری آن هستید، هر چند وقت یک بار از خودتان بپرسید که تعهد و انگیزه لازم برای هدایت کردن این مجموعه را دارید یا خیر؟
دلیل آن هم این است که کارآفرین بودن فراز و نشیبهای زیادی دارد و شما نیاز دارید تا واقعا در این مسیر متعهد و مشتاق باشید تا بتوانید از سختیهای این کار عبور کنید.
مهم نیست که چقدر محتاطانه برنامهریزی کنید یا چقدر دانش و تجربه داشته باشید. چیزهایی هستند که همیشه آن طور که پیش بینی کرده بودید اتفاق نمیافتند و پیش نمیروند.
برای مثال ممکن است کارمندان شما تصمیم به خروج از شرکت شما بگیرند یا بلایای طبیعی مثل یک ویروس به جان دنیا بیافتد و مدتها کسب و کار شما را تعطیل کند؛ این موارد میتوانند به مسیر حرکت شما و یا داراییهایتان آسیب وارد کنند. ممکن است با تغییر قوانین روبرو شوید یا حتی رقبایی تازه نفس و قوی وارد بازار شوند و درصد بالایی از مشتریان شما را از دستتان دربیاورند. این اتفاقات هم ممکن است در نقشههای شما وقفه بیاندازند و حتی کل اهداف دور و نزدیک کسب و کارتان را دچار تغییر کنند.
با این حال اگر تصمیم گرفته باشید که کسب و کارتان را با وجود همه سختیها و مشکلات به یک موفقیت بزرگ تبدیل کنید و انگیزه لازم را برای محصولات و خدماتی که ارائه میدهید داشته باشید و تجربهای که برای کاربرانتان میسازید را به یک تجربه به یاد ماندنی تبدیل کنید، مهم نیست که چه اتفاقی میافتد؛ همه اینها به شما کمک میکند که “به ادامه دادنتان ادامه دهید”، حتی اگر همه چیز برخلاف انتظارتان تبدیل به چالشهای بزرگی شوند.
3- اعتماد به نفس و مثبتاندیشی
صاحبان یک تجارت باید هم به خودشان، هم به محصولی که ارائه میدهند و هم به کارمندانشان اعتماد داشته باشند تا بتوانند به اهداف خود دست یابند. اگر به اندازه کافی به خود و بیزینستان ایمان نداشته باشید ممکن است خیلی زود تسلیم شوید یا به دنبال موقعیتهای فوقالعادهای که پیش رویتان هستند نروید و فرصتها را از دست بدهید.
شما باید به اندازه کافی اعتماد به نفس داشته باشید تا بتوانید با مشتریان بالقوه، سرمایهگذاران، وامدهندهها و خبرنگاران راجع به مزیتهای محصولات، خدمات، مسیر توسعه خود و اخبار دیگر شرکتتان صحبت کنید و آنها را متقاعد کنید. همچنین اعتماد به نفس بالای شما میتواند کارمندانتان را هم به کاری که انجام میدهند، مشتاق کند و برای رسیدن به هدف به آنها دلگرمی دهد.
روی دیگر این سکه، مثبتاندیشی است. شما با این رویکرد میتوانید در مواقع سخت و چالشبرانگیز، برخلاف دیگران که احتمالا شکست میخورند و یا تسلیم میشوند، فرصتها و مزایای این شرایط را پیدا کنید و کسب و کارتان را با آن وفق دهید.
در واقع دیدن نیمه پر لیوان، زمانی که در حال رهبری یک تیم هستید، اهمیت زیادی پیدا میکند. هیچکس علاقهای به کار کردن در محیطی منفیگرایانه که در آن هیچ کدام از تلاشهای افراد دیده نمیشود و از آنها قدردانی لازم به عمل نمیآید، ندارد. ایجاد محیطی شاد برای کارمندان یکی از وظایف اصلی رهبران موفق است.
همچنین شور و نشاط شما در هنگام صحبت کردن با مشتریان از این جهت اهمیت دارد که مصرفکنندگان نهایی باید درباره محصولات یا خدمات شما به اندازه کافی هیجانزده شوند تا برای آن هزینهای پرداخت کنند. در غیر این صورت حتی اگر محصول شما بهترین محصول بازار هم باشد، خرید آن برای مشتریان جذاب نیست.
4- خلاقیت
در نهایت، بیشتر افراد گمان میکنند که خلاقیت فقط مربوط به صنعتهای حوزه هنر مانند: نویسندگی، موسیقی، عکاسی، طراحی، معماری و هنرهای زیباست. مهم نیست که شما در چه صنعتی مشغول به کار هستید؛ خلاقیت همیشه ضروری است.
اگر میخواهید که به اهداف خود برسید باید به طور مداوم به این فکر کنید که چگونه میتوانید کارها را متفاوت از بقیه انجام دهید یا چگونه میتوانید مشکلات را به شیوهای دیگر حل کنید.
رهبرانی که تمرکزشان را بر “ایدههای خارج از چهارچوب” میگذارند، این امکان را به کارمندانشان میدهند تا کارهای بزرگتر و خلاقانهتری را انجام دهند. آنها همچنین میتوانند فرصتها را، زودتر از بقیه، از دل چالشها بیرون بکشند.این افراد کارمندان معمولی را هم تبدیل به کارمندانی موفق می کنند.
در نهایت با تغییرات گسترده و همه روزه مشتریان و بازارها، کارآفرینان برتر نیاز دارند تا قبل از اینکه از رقیبان عقب بمانند، خود را به بهترین شکل با شرایط وفق دهند.
5- مدیریت زمان
زمان برای مدیران موفق، همیشه به سرعت می گذرد. از این رو اهمیت مدیریت آن را نباید دست کم بگیرید. فعالیت هایی که وقت شما را می گیرند و در راستای رسیدن به اهدافتان نیستند را حذف کنید تا بتوانید بهتر روی کارتان تمرکز کنید.
6- ریسک پذیری
ریسک کردن باعث افزایش اعتماد به نفس شما می شود و قدرت تصمیم گیری شما را نیز بهبود می بخشد. مدیران موفق از تجربه های جدید و ایده های نو همیشه استقبال می کنند.
7- انتقادپذیری
پیتر دراکر، معماری مدیریت مدرن، می گوید: “تنها راه فهمیدن نقاط قوت خودتان، آنالیز بازخوردهای دیگران است.”
مدیران موفق همواره به دنبال نظرات و بازخوردهای دیگران هستند تا نقاط ضعف خود را به نقاط قوت خودشان تبدیل کنند.
8- نقشه راه
مدیران موفق نقشه راه کسب و کار خودشان را قبل از هر اقدام دیگر تدوین می کنند. طرح تجاری یا بیزنس پلن، اولین قدم برای هدفمند شدن یک کسب و کار نوپا یا حتی سابقه دار است.
سخن پایانی
به خاطر داشته باشید که مدیران و رهبران تفاوتهای زیادی دارند. مهمترین تفاوت این دو این است که: رهبران خوب، کارمندان را با خود بالا میکشند و مدیران، کارمندان را زیر دست خود نگه میدارند.
در آینده به مسیر کار و زندگی رهبران و کارآفرینان برتر ایران و جهان خواهیم پرداخت و خصوصیات و تواناییهای منحصر به فرد آنها را با هم بررسی خواهیم کرد.

یاشار ظروفی مدیر محتوا